ده ماهگی مانیا
از کجای این ماه برات بگم عزیزتر از جانم...... ده ماهگی ماه برداشتن اولین قدم هایت بود.قدم هایی که با ترس برمیداشتی.قدم هایی که هر کدومش برای من و بابایی یه دنیا شادی و هیجان بود.قدم هایی که ...... تو این ماه بیشتر حرف میزنی.بیشتر حرفات با " د د د " شروع میشه.دنبال بابایی راه می افتی و "دا دا" صداش میکنی.بابا هم بوسه بارونت میکنه.وقتی بابایی میره اداره پشت در شروع میکنی به گریه کردن،یه روز بابایی مجبور شد برگرده و تو رو ببره حیاط و باهات بازی بکنه تا آروم بشی.بابایی میگه خیلی لذت داره وقتی میره اداره و تو پشت سرش گریه میکنی. یه روز که مامانی کلاس بود،تو و بابایی خونه با ه...
نویسنده :
مامان مژده
0:17